تخت گاز میگرفت . هرچند ماه یکبار یک مسئولیت بالاتر و مهم تر میگرفت .
خواهرش به شوخی می گفت :
" مصطفا ! اینجوری چند ماه دیگر دبیر کل سازمان ملل می شوی ها! "
همسرش با خنده می گفت :
"اینقدر برایش دعا نکنید که بالاتر برود .یک وقت آنقدر بالا می رود که نه شما میبینیدش نه من"
راست میگفت ...
سلام ..
یعنی چی "خداحافظ همگی" ؟؟؟؟
تازه داشتیم با هم رفیق میشدیم..
نکنه فک میکنی بالاخره میخوان حاجت روات کنن که داری خداحافظی میکنی ؟!
جون ما بی خیال شو ،
تازه خدافظی که بدون حلالیت طلبیدن مزه نمیده !
ازما گفتن بود ..
ایشالا با هم تو بین الحرمین لبیک میگیم به آقا !
.اما..
اما اگر دررا به رویت باز کردند سفارش مارا هم بکن رفیق !
یازهرا س