روایت حاج آقا علی مقدسی مسئول خادمی شهید حجت الله....
حجت تو شلمچه بهمون تلنگر زد اما نفهمیدیم ...
پارسال
تو شلمچه قرعه کشی شده بود بین خادما برای کربلا اسم حجت در نیومده
بود....
خداشاهده 4ساعت بی هوش جلوی فنس های شلمچه جلوی گمرک کربلا افتاده بود نمیتونست حرف بزنه .
نمیتونست نفس بکشه .....
بعد از 4 ساعت که به هوش اوردیمش گفتم :
حجت چته ؟
چرا غش کردی؟
چرا حرف نمیزنی؟
باگریه گفت حاج علی :آقا چرا نمیخواد هنوز منو قبول کنه؟؟؟؟؟
پارسال تو شلمچه همین تلنگرو به ما زد اما من نفهمیدم....
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم.
عیدتون مبارک ..
التماس دعا
یازهرا س