تقدیم به ساحت مهدی فاطمه (عج)

مهدی جان!

«سلام الله علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی»

آقای من! تو هم نشانه الله هستی و هم نشانی از او داری

خداوند از فرط پیدایی از دیده‌ها پنهان مانده و تو هم چنینی!

«ای وای بر ما که کوری خود را همیشه با تعبیر غیبت تو می‌آوریم»

و در این مسئله هم تو را متهم می‌کنیم و دائم می‌گوییم «تو بیا»

اما نمی‌دانیم که هم تو آمده‌ای و هم آماده‌ای

ولی تنها ندای هل‌من ناصر تو غریبانه‌تر از جدت حسین (ع) است و

هیچ گوش شنوایی برای این ندای مظلومانه نمی‌یابی... آیا غیر از این است؟

اگر این سخن درست نیست پس چرا سعادت دیدار از ما سلب شده؟

آری مولای من! جواب این است که ما در پس پرده گناهان خویش غایبیم

و او را غایب می‌خوانیم و این جهل است و به این ترتیب تا ابدالدهر در این جهل می‌مانیم.

مولاجان! مددی کن تا از این جهالت محض بیرون رویم و به نور وجودت رهنمونمان کن

تا تو را درک کنیم و درد دلهایت را بشنویم.

مهدی فاطمه! مرا ببخش که در این تمنا هم صادق نیستم.

آخر نه اینکه همه عاقلان گفته‌اند جاروب کن تو خانه سپس میهمان ؟؟

ولی من غافل باز هم در عوض تطهیر دل به تمنای ورود تو نشسته‌ام

ولی یک بار به من حق بده. آخر می‌دانم که تطهیر دل نیز به مدد تو میسر نیست

پس مولای من مرا مددی برسان

تا دلم از غیرالله پاک کنم و با عنایت مادرت «فاطمه» نوکر شما شوم


.

پس با تجلی نور او در این سرای کوچک پای بنه

و با ظهورت مرا بپروران

آمین یا رب‌العالمین